۱۳۹۱ آبان ۷, یکشنبه

چگین یا چیگیین ها که بودند؟

 
 
 
چگین ها به گروهی از جلادان زنده خوار در دربار پادشاهان صفوی میگفتند که به اشاره ی سلطان همچون جانوران درنده به قربانی حمله کرده و زنده زنده او را می خوردند . این افراد همچون جانوران درنده با دندان بدن قربانی را تکه تکه کرده و می خوردند و از کاسه ی سرش برای نوشیدن شراب استفاده می کرده اند . اما آن گونه که از نوشته های شاردن و برخی تاریخ نگاران دیگر بر می آید گروه ۴۰ نفری چگین ها شخص را زنده می خورده اند و آنچنان هم این کار را می کرده اند که چپز زیادی از بدن قربانی باقی نمی ماند. شاه عباس در دربار خود مومنینی را تربیت کرده بود که آدم زنده را درسته میخوردند. زنده یاد  علی اکبر سعیدی سیرجانی از معدود نویسندگانی بود که در زمینه ی آدمخواری به دلایل مذهبی، توسط سلسله های حاکم بر ایران در طول تاریخ تحقیقاتی کرد و به نتایج هولناکی رسید. او شرح داد که چگونه حکومت های مذهبی و بسیار پایبند به اصول دینی و مومن و معتقد با نام دین مخالفین خود را به فجیع ترین شکل ممکن میکشتند و در این راه مسلمانترین و معتقدترین و پابندترین و مومن ترین افراد، نقش جلاد و آدمکش و آدمخوار را برای این حکومت ها ایفا میکرده اند. سیرجانی در مقدمه ی کتاب وقایع التفاقیه چنین مینویسد: شاه عباس صفوی در دربار خود جلادانی به نام چگین(کسانی که گوشت خام میخورند) داشت . کار آنها این بود که محکومان را به امر شاه زنده زنده میخوردند. یعنی چگین ها بر سر محکوم ریخته و با دندان تکه ای از بدن او را زنده زنده کنده ومیخوردند. به روایت مولف روضه الصفویه، مورخ رسمی دربار صفوی ، آن فرقه آلت سیاست و غضب حکومت بودند که گناهکاران واجب التغدیر را از یکدیگر ربوده و انف(بینی) و اذن ( گوش) ایشان را به دندان قطع نموده و بلع می فرمودند و همچنین بقیهء اعضای بدن ایشان را به دندان افصال داده (یعنی می کندند) و می خوردند.. (زندگانی شاه عباس اول تالیف نصرالله فلسفی، جلد دوم، صفحه ۱۲۵).
 شاه اسماعیل اول پس از آنکه بر شیبک خان ازبک غلبه کرد و او را کشت (جنازه اش را به میان مومنین و متدینین صوفی انداخت) و به صوفیان گفت هر که سر مرا دوست دارد از گوشت این دشمن بخورد (تازه این صوفیان جزو علمای دینی دربار بودند ونه آن آدمخوران رسمی که چیگیین ها باشند!). خواجه محمود ساغرچی که در آن معرکه حاضر بوده گفته است که پس از فرمان شاه ازدحام صوفیان برای خوردن جسد شیبک خان به جایی رسید که جمعی تیغ کشیدند و (برای خوردن آن جسد) به جان یکدیگر افتادند و آن مردهء به خاک و خون آغشته را مانند لاشه خواران از دست یکدیگر می ربودند و می خوردند (نقل از روضه الصفویه). پدر بزرگوار شاه عباس کبیر هم جمعی از ریش سفیدان و صوفیان طوایف را در مجلسی جمع نموده بعد از ذکر و ذاکری که در میانهء صوفیان معمول است، به ایشان خطاب کرد : هر کس خلاف اراده و سخن مرشد عمل نماید تنبیه او چیست؟ آن جماعت (مومن و متدین و متعبد) گفتند که : گوشت بدن او او را خام خام خواهیم خورد.. و بر این نیت الله الله کشیدند (نقل از خلاصه التواریخ) .
 
 گردآوردنده: خودم
 منبع: مطالب موجود در نت: مرحوم سعیدی سیرجانی در کتاب ” وقایع اتفاقیه ” و جناب نصرالله فلسفی در کتاب ” زندگانی شاه عباس اول ” و همین طور شاردن جهانگرد فرانسوی در سفرنامه اش افرادی هستند که به این رویداد دهشت بار اشاره کرده اند .
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

۱ نظر:

  1. A killing is a killing,a killing is terminating some ones sweet life.A killer is a killer,a sick person,heartless,not a human. Only an animal can kill or order to kill,It was Shah Abbas then,now is Seyed Ali Geda,Show some sympathy,imagine these animals have been our rulers Poor us,indeed

    پاسخحذف

Web Statistics