۱۳۹۲ مرداد ۶, یکشنبه

جوابیه ای به نعمیه اشراقی نوه ی خمینی در مورد ادعای کذب و خنده دار ایشان: قانون حجاب دستور امام نبود قانون مصوب مجلس بود و نمایندگان آن مجلس واقعا نمایندگان مردم بود!

 دیدگاه پدربزرگ مرحومتان – امام‌خمینی(ره) - درباره حجاب چه بود؟قانون حجاب دستور امام نبود قانون مصوب مجلس بود و نمایندگان آن مجلس واقعا نمایندگان مردم بودند و فکر می‌کنم این قانون در سال 1361 به تصویب رسید و حجاب اجباری شد. باید تحلیل هر مساله‌ای را به زمان خاص خود ارجاع داد که در آن زمان قاطبه جامعه خواستار حجاب و زمینه الزام‌دارنده آن بود که نمایندگان مجلس با توجه به ضرورت و اقتضای زمانی آن به تصویب آن اقدام کردند، در آن دوره عموم کارهای مطرح و چشمگیر و حساس که در دولت یا مجلس تصویب و در مجاری خود اعمال می‌شد، تسامحا آن را دستور امام تلقی می‌کردند! مقتضای جامعه انقلابی، پذیرش حجاب برای طیفی و اصرار و خواستاری برای طیف دیگر بود که در آن زمان حجاب را با مساله ایثار و شهادت و جهاد همسنگ می‌دانستند.
اتفاقا به حکم ضرورت ملاحظه دستور احتمالی امام، برای مساله حجاب من خیلی جست‌وجو کردم ببینم امام جایی دستوری دادند اما هیچ دستوری پیدا نکردم تنها صحبتی که در این مورد پیدا کردم این بود که عده‌ای از امام سوال کرده بودند با این زنانی که در شهرهای شمالی با لباس شنا به داخل شهر می‌آیند چه کنیم؟ که امام در جواب گفته بودند مردم متدین شهرهای شمالی خودشان اجازه این کار را نخواهند داد. حتی جای دیگری دانشجویان بسیجی از امام پرسیده بودند در موارد بی‌حجابی حق برخورد داریم؟ امام در پاسخ، ایشان را از این کار منع کرده بودند و گفته بودند در مساله حجاب باید با لطافت برخورد کرد نه با خشونت. در مورد دیگری به امام خبر رسیده بود که عده‌ای در خیابان‌ها به بهانه بدحجابی مزاحم خانم‌ها می‌شوند امام سریعا اطلاعیه‌ای منتشر کردند، این عمل را محکوم و از نیروهای انتظامی خواستند با اینگونه حرکات برخورد کنند.
*****

من ابتدا دو ویدیو مربوط به تظاهرات و اعتراض خانومها به اجباری شدن حجاب در سال 57 گذاشته و سپس توضیح کوتاهی خواهم داد.

 
 
 
 
در ابتدا خانم اشراقی، شما آخوندزاده هستید و از یک آخوندزاده توقع راست گویی و صداقت نباید داشت. خانم محترم اگر فرض را بر درست بودن ادعای مضحک شما بگذاریم که پدربزرگتان یعنی خمینی دستور اجباری شدن حجاب را نداده بود و مخالف حجاب اجباری بود چرا از این حرکت اعتراض آمیز زنان علیه حجاب اجباری حمایت نکرد؟؟
خانم محترم شما یک دروغگوی بزرگ هستید با اهداف زیرکانه. آخوندزاده بودن شما و وصلت با خاندان خاتمی، روباه زیرک و بسیار فرصت طلبی چون شما پرورش داده است.
و اما توجه شما را به صحبت های پدربزرگ سفاک و خونخوارتان جلب میکنم:
در دقیقه ی ۲:۲۱ این ویدیو دجال بزرگ میفرمایند که اسلام به اینها اجازه نمی دهد لخت به دریاها بروند. پوستشان را میکند. ای ننگ بر شما خانم اشراقی که با وجود اینهمه مدرک چنین بی شرمانه در چشم مردم دروغ میگویید و از یک قاتل آدمکش متحجر میخواهید یک قدیس بسازید.

 
 

آخوندهای خندانیم:: ما دزدان ایرانیم


منبع: ایمیل وارده.

۱۳۹۲ تیر ۲۷, پنجشنبه

مینیمالهای عزراییل: احمدی نژاد: اجازه می دادند تمام ثروت کشور را توزیع می کردم.

لووووووووووول. آقا راست میگه. وقت کم آورد بیچاره وگرنه تصمیم داشت ثروت کشورو بین خانواده اش و اطرافیانش تقسیم کنه اما متاسفانه اجازه ندادن. طفلکی! آدم دلش کباب میشه واقعا!

مینیمال های عزراییل: احمد جنتی دبیر شورای نگهبان باقی ماند!

آقا میگم این احمد جنتی با اینهمه سابقه ی کار چرا همچنان دبیر شورای نگهبان باقی مونده؟! با اینهمه سن و تجربه باید بشه استاد دانشگاه شورای نگهبان!

۱۳۹۲ تیر ۲۴, دوشنبه

اگر معیار دیوث بودن مردان ایرانی را طبق گفته ی حسین ابراهیمی، امام جمعه «انار»، آرایش زنان آنان بدانیم، تجاوز رهبر انقلاب، خمینی را به دختر بچه ی ۴ ساله و زنای آخوند گلستانی با یک زن شوهردار و تجاوز آخوند هدایت فیروز بخش به پسر بچه ها( که تمام ویدیوهای آنان ضمیمه شده است) را چه باید نامید؟

 
در این ویدیو یکی از مجریان تلویزیون از تجاوز خمینی به دختر بچه ی چهارساله ی صاحبخانه سخن میگوید.
 
 
 اين آخوند اهل اسلامشهر تهران كه ”هدايت فیرور بخش”نام دارد, چندي پيش بعنوان پيشنماز و مبلغ سازمان تبليغات وارد نجف آباد مي شود. پس از آن پيشنمازي مسجد كوچك و دبيرستان شهر به او سپرده مي شود.بعد از گذشت مدت زماني اندك, خبرهايي مبني بر تجاوز اين آخوند به چند جوان منتشر مي شود اما مردم اعتناي چنداني نمي كنند و آن را به حساب شايعات منتشر شده آن هم از سوي جوانان مي گذارند. اما سرانجام فيلم اذيت و آزار و تجاوز اين آخوند به جوانان منتشر مي شود و به اين وسيله, شك و شبهه ها برطرف مي گردد. اين مساله اعتراض و نارضايتي والدين و كسبه را به حدي برمي انگيخته كه به مقابل منزل اين آخوند مي آيند و ضمن تجمع, قصد ورود و تسويه حساب با وي را مي كنند. اما نيروي انتظامي وارد شده و مانع مي شود.
 
 
حجه السلام والمسلمین حسن گلستانی رئیس ستاد اقامه نماز شهرستان تویسرکان و از اعضای هیات امنای ستاد ائمه جمعه و جماعات استان همدان _نهادی که منصوب مستقیم مقام رهبری است.اين خانم فاطمه رجب زاده كارمند امنيتي و همسر اخوند حجه السلام والمسلمین الهه زاده كه الهه زاده همكار گلستاني درستاد اقامه نماز شهرستان تویسرکان است

۱۳۹۲ تیر ۲۲, شنبه

مینیمالهای عزراییل:وقاحت تا کجا؟!

 
نه آخه وقاحت تا کجا؟! جبرییل که بر محل اعتراض اخوان المسلمین نازل شد و اعلام کرد مرسی هشت سال حکومت خواهد کرد.
ملاله یوسف زی هم که در سازمان ملل سخنرانی کرد.
مخملباف هم که رفت اسراییل و التماس کرد به ایران حمله ی نظامی نکنن.
خجالت نمیکشین واقعا؟! اینهمه اتفاق مهم افتاده و شما دست از سر کچل سایت آزادگی برنمیدارین؟! منتظرین مثل مصر جبرییل نازل بشه و توضیح بده چه اتفاقی برای سایت آزادگی افتاده؟! بچه پرروها!! مگه نمیدونین امداد  غیبی و سربازان گمنام امام زمان چی ان؟ مگه نمیدونین امام زمان دیگه چاه جمکران نیست و به زندان اوین نقل مکان کرده؟!
 به حق همین شبهای عزیز ماه رمضان بزنین تو سرتون و از ته دل نعره بزنین: وای سیچان(ساسان) گم شده. وای سیچان گم شده. دوباره نفسی تازه کنین و با حضور قلب و ایمان، حسینی تر فریاد بزنین: حالا که سیچان گم شده، میرور علمدار صحرا شده!
 نه واقعا وقاحت تا کجا؟!
 

۱۳۹۲ تیر ۱۸, سه‌شنبه

آیا حرامزادگی و بی شرافتی را حد و مرزی هست؟ توسل ایادی آزادگی به وقایع انقلابی مصر برای محو کردن گندکاریهای رخ داده در آزادگی و بستن تلویحی دهان پرسش کنندگان.

 
این اسکرین شات مربوط به یکی از موضوعات داغ اخیر آزادگی ست. اینکه برکناری مرسی چه ربطی به یافتن پاسخ برای اتفاقات اخیر آزادگی دارد، بماند. اینکه این کاربر چه جوری گوزن رو به شقیقه ربط داده هم بماند. اما بی شرافتی و بی وجدانی و سواستفاده این نوکران بی جیره مواجب بسیار دیدنی ست که مثلا در مورد مصر اطلاع رسانی کرده اما تلویحا با کمک گرفتن و دست آویختن به چنین خبرهایی عملا کاربران و پرسش کنندگان را کوبیده و به خیال خود مانع پرسش های بیشتر از جانب دیگران میشوند. اما زهی خیال باطل. هر کاری که کنید بیشتر در لجنزاری که خود ساخته اید فرو خواهید رفت.

۱۳۹۲ تیر ۱۲, چهارشنبه

دستیابی به منافع ملی بدون اتحاد و انسجام اقوام تحت نام " ملت" غیر ممکن است.

 
 تا زمانی که همه ی اقوام خود را با یکدیگر برابر ندانند و این دعوای شهرستانی بودن و تهرانی بودن و ترک و فارس بودن و سنی و شیعه بودن و مسلمان و کافر بودن و استفاده از واژه های غیر انسانی چون اقلیت و اکثریت پایان نگیرد، منافع ملی هیچ مفهومی نخواهد داشت.  متاسفانه رژیم منحوس و بی شرافت اسلامی با متمرکز کردن تمام امکانات و تسهیلات در تهران و رواج توهین های قومی و دینی و محروم کردن اقلیت ها از حق و حقوق شهروندی و ترویج و تشویق مردم برای به زیر پا گذاردن حق و حقوق یکدیگر،  حمایت از توهین های قومی و دینی در قالب جوک و شعر و داستان و ... به خصوص رواج نجس بودن دیگر ادیان،  باعث ایجاد نوعی تنفر بین مردم شده است.  طوری که مردم دنبال تصفیه حسابهای خود با یکدیگر هستند نه رژیم.
دستیابی به منافع ملی مستلزم ایجاد یک ملت واحد از همه ی اقوام با هر گویش و رنگ پوست و گرایش مذهبی و جنسیت، است.
 تا خود ما مردم حقوق یکدیگر را به رسمیت نشناسیم و دست از توهین ها و پایمال کردن و له کردن یکدیگر به هر بهانه ای برنداریم، هرگز به منافع ملی و مشترک دست نخواهیم یافت.

۱۳۹۲ تیر ۱۱, سه‌شنبه

اندرحکایت سایت واماندگی ( سایت آزادگی).

  
آورده اند که کمی قبل از انتخابات سال۹۲ سایت آزادگی منهدم شد. تعداد زیادی از کاربران واماندگی مات و حیران عطای واماندگی را به لقایش بخشیده و به سایت های همسایه مهاجرت کردند و عده ای هم ویلان و گیج به انتظار بازگشت سایت دهان دره میکردند و مشغول کشتن شپش های یقه ی خود بین دو انگشت شصت بودند. از عجایب روزگار آنکه مدیر سایت چون گوساله ای که علف سمی خورده باشد دور خود می چرخید و به دنبال دم خود جفتک پرانی میکرد. دست بر قضا یکی از کاربران سایت همسایه قضیه داون شدن سایت را مطرح کرد و کاربران واماندگی جملگی شیون کنان و واویلا گویان در سایتی دیگر جمع شدند و مدیر گوساله ی سایت واماندگی نیز که از دنبال کردن دم خود خسته شده بود به جمع بیکاران و علافان پیوست. تازه آنجا بود که گوساله ی واماندگی همانند گوساله ی سامری بر بالای منبر رفت که ای یاران نگران نباشید و دل قوی دارید و پراکنده نشوید که الساعه وبلاگی خواهم ساخت و شما علافان را گرد هم خواهم آورد.
القصه بیکاران در وبلاگی گرد هم آمدند و سینه چاک زده و مو پریشان کرده به پاچه خواری دست بوسی و دستمالی مشغول گشتند و به جای پیگیری علت انهدام سایت و رفع مشکلات مدام قربان صدقه ی هم رفته و همدیگر را مالش میدادند.
کاربران سایت همسایه که کاربران دارالمجانین واماندگی را پای کوبان و دست کوبان و فارغ از این دنیا می دیدند بانگ برآوردند که ایها الغافلون برحذر باشید که انهدام این سایت مشکوک و بودار است.  مجانین همچنان پای میکوبیدند که ای جان چه خوب که گوساله ی واماندگی وبلاگی ساخته و ما را دور هم گرد آورده است. هر چه دیگر کاربران هشدار میدادند و سئوال های اساسی طرح میکردند این مجانین در توهم و دیوانگی خویش غرق تر میشدند و کسی جوابگو نبود.
تا اینکه دو هفته بعد از انهدام سایت، گوساله ی سامری رقص کنان ماقی کشید و فریادی که ای یاران، سایت به حول و قوه ی الهی بازگشت. مجانین سر و سینه کوبان به سایت هجوم بردند و پایکوبی آغاز نمودند. البته از اروپا و ایران قادر به دیدن سایت بودند و از آمریکا امکان بازدید سایت میسر نبود. گوساله که در این مدت به جای پاسخگویی فقط لودگی کرده بود جفتک اندازان بولداگش را جلو انداخته و رقص شتری میکردند.
القصه هر چه دیگران میگفتند گوساله به جای پاسخگویی میگفت اول قد طرف را اندازه گرفته سپس پاسخ دهید. هیچ مگویید که همه ی تقصیرها گردن عزراییل رجیم است. چرا که بددهانی و تلخ زبانی اوست که باعث داون شدن و بازگشت سایت شده است. مجانین هم پای کوبان تایید میکردن که بله... بله... هر چه جناب گوساله بفرمایند...
در این بین یکنفر دو نفر پنجاه نفر هم چادر به کمر زده و موی آشفته کرده به سر و سینه ی خود کوبیده و عزراییل را نفرین میکرد که الهی جز جگر بزنی تند خوی نابکار... شایعه ساز...
چند نفر میگفتند شاید سیچان(ساسان) سایت را برگردانده و خسته و نالان از حال رفته است و حال اطلاع رسانی نداشته است و عده ای دیگر  میگفتند حتما سیچان دستگیر شده است و این مجانین نمی اندیشیدند اگر بلایی سر سیچان آمده باشد پس کدام مادر به خطایی سایت را برگردانده است؟
در این بین گوساله ی سامری هم بیکار نبود و تحت تاثیر فیلم تایتانیک، با تظاهر به ناراحتی و ریختن چند قطره اشک دروغین میگفت: عزیزانم من تا آخر در این کشتی شکسته با شما خواهم ماند.
مجانین که دیگر گاو بازی و واق واق، گوساله ی واماندگی و بولداگ سرگرمشان نمیکرد زمزمه هایی سر دادند و تا خواستند چون و چرایی کنند گوساله ی سامری کامنتهایشان را پاک کرد و حسابهایشان را بست و ماقی کشید و گفت: بی تر بیتهای بی نزاکت مگر نگفتم تمامی اینها نتیجه ی بد زبانی عزراییل است؟ حالا کارتان به جایی رسیده  که روی حرف من حرف میزنید؟ مجانین سکوت کردند و گوساله سوتی زد و خاله سوسکه بعد از یکماه از داون شدن سایت مینی ژوپ پوشان ظاهر شد و شروع کرد سلیطه گری و هوار زدن که بمیرم برای سیچانم... مجانین بغض کرده توی سر میزدند و وای سیچانم میکردند... سرو کله ی عزراییل پیدا شد و سئوالاتی مطرح کرد که خاله سوسکه با پاچه ورمالیدگی و سر و صدا هیچ کدام را جواب نداد. از همه خنده دارتر واکنش ..یری ویس (فری ویس) به سئوالات و گفته های عزراییل در باب گذاردن ای میل های سیچان در پابلیک بود که هنگام ساخت سایت ازو دعوت به همکاری کرده بود. از آنجا که نامبرده نه تنها ...یری ویس که ...یری مغز هم بود به حمایت از خاله سوسکه برخاسته و گفت نوش جانت خاله سوسکه هر چه سکس چت با سیچان نموده ای.

مادر مرده خیال کرده بود عزراییل میخواهد ای میل های خاله سوسکه و سیچان را در پابلیک بگذارد. 
مدتی که گذشت و خبری از سیچان جز جگر زده نشد خود گوساله نیز به شک افتاد که نکند کاسه ای زیر نیم کاسه باشد. سوتی کشید و مجانینش را جمع کرد و گفت: ایها المجانین الان هنگامه ی فرار است چرا که از سیچان خبری نشد. برگردیم طویله ی وبلاگی من.
مجانین لب و لوچه پیچان بازگشتند. خسته و کوفته و سردرگم نشسته بودند و پچ پچ میکردند که سیچان کدوم گوری رفته. است؟
همه چیز به حول و قوه ی الهی و تحت دستور سربازان گمنام امام زمان در سکوت پیش میرفت و گوساله و بولداگ و یکنفر دو نفر پنجاه نفر  با تنی چند از مجانین گل میگفتن و گل میشنفتند که گوساله ی آزادگی در حالیکه از عصبانیت بالا و پایین میپرید فریاد زد وا مجانینا! چه نشسته اید که وبلاگم را هک کرده اند. مجانین بر سر زدند و گریستند.
باز کاربران سایت دیگر گفتند که چنین چیزی محال است چرا که بلاگر پیام می دهد وبلاگ ریموو شده است.
 گوساله با بولداگ و ..یری ویسش جلسه ای تشکیل دادند که چه کنیم که آبرویمان رفت. هر چه ما بهانه می آوریم این ذلیل شدگان دست ما را رو میکنند. کلافه مان کردند. چه جوابی به ایشان دهیم؟ ..یری ویس گفت بگویید ای میلتان را هک کرده اند و سپس وبلاگ را ریموو کرده اند. چنین کردند و خود را بیشتر مضحکه ی عام و خاص کردند و سئوالات و شک و شبه ها را نادیده گرفتند و تقصیرها را گردن نیما آش و لاش( نیما آپلاس) انداختند و وبلاگ دیگری زدند.
پس از مدتی نیما آش و لاش بازگشت و گفت: گوساله جان این چه حرفیست. مشکل، بیسوادی و گوساله گی شماست. خودتان وبلاگ را غیر فعال کرده اید و می اندازید گردن من؟ 
بعد هم عشوه خرکی آمده و گفت دارم سایتی میسازم که هسته ی اولیه ی آن مانند هسته ی سایت وزارت دفاع آمریکا و سناتورهای مهم آمریکاست. هیچ گوساله ای هم نپرسید تو عبدلی از کجا میدانی هسته ی سایت وزارت دفاع آمریکا چیست؟
 نیما آش لاش پس از پایان سخنانش گوشه ی چشمی نازک کرد و ادامه داد بفرمایید اینم وبلاگتان. گوساله انگشت به دهن ماند و گفت: با این رسوایی چه کنیم؟ خاک بر سرمان که رسوا شدیم.
مجانین کم و بیش وبلاگ را ترک گفتند و گوساله با بولداگ و.. یری ویس مشورت کرد و شروع کرد به ساختن آیدی های مختلف و با خودشان حرف زدن و نطق کردن و روضه خواندن. یکنفر دو نفر پنجاه نفر هم مشتری دائم منابرشان بود و با روسری سفید و موهای حنا بسته و فرق از وسط باز کرده به سر و سینه اش میکوفت و عزراییل را مسبب اینهمه بدبختی میدانست.
در این بین گوساله ی سامری عینک آفتابی خرید و کت و شلوار مرتبی بر تن کرد و با قیافه ای ناشناس وارد سایت همسایه شد و نام مهندس برخود گذارد و گفت: ایها الهمسادگان (همسایگان) ما غلط کردیم... شکر خوردیم.. دخیلتانیم... اجازه دهید بیاییم نزد شما که گذشت از بزرگان است.. ما را بپذیرید... ما فریب خوردیم...
کاربری از نسل کیوان و حمید و کامبیز با نام کاربری نوید کیا چنان دهنی از مهندس آسفالت کرد که بدبخت پشم و پیل گوساله بریخت و نعره کشان گریخت.
مدتی که گذشت یکی از کاربران حمیق(خیلی احمق) چند ماده قانون کپی کرد و گذاشت و گفت ببینید جماعت که طبق این قوانین میشود شاکی شد.
کاربری از سایت همسایه با دلیل و مدارک کامل کامنتهایی در جواب آنان نوشت که همه ی کامنتها پاک شد. چرا که دیگر برای گوساله آبرویی باقی نمانده بود. چند روز قبل هم کامنتهای خاله سوسکه را پاک کرده بود چرا که نامبرده بعلت مصرف بی رویه ی الکل دچار زوال عقل و روان شده بود و اشتباها پای گمنامیان را به میان کشیده بود. البته چند روز قبل هم بعلت مصرف بالای مواد روان گردان، عزراییل را با کامران روشنگر اشتباه گرفته بود و چشمانش را بسته بود و دهانش را باز کرده بود و مثل قمر خانوم عربده زده بود و فحش داده بود.
گوساله و بولداگ برای آن دو نفر و نصفی کاربر باقیمانده که گدایی کلیک برای وبلاگشان میکردند و مثل کنه به سایت واماندگی چسبیده بودند و ول کن هم نبودند اینطور شایعه کرده بودند که سیچان رفته است گل بچیند و خواهد آمد.
در هنگامه ی این دروغ های بی شاخ و دم وبی خبری مطلق از سیچان، به ناگاه مشکل بازدید سایت در آمریکا هم حل شد اما مشکل مدیران سایت و داون شدن سایت حل نشد که نشد و هنوز کسی نمیداند سیچان از ابتدا جزو سربازان گمنام امام زمان بود یا بعدا شد.

 
Web Statistics